یکی بود، یکی نبود، غیر از خدا هیچکی نبود.
طبعاً یک خروسی بود.
*
صُبح که میشد، هم میکشید/ از روی مرغا پا میشد پر میکشید /میرفت سر ِ پرچینا و آواز میکرد / قوقولیقوقو آغاز میکرد/ بعد که حسابی جر میخورد بس که میخوند /میرفت و/ هی روی زمین رو نوک میزد/ از هر مرغی، یکّیدوتایی پُک میزد
*
یه روز زن ِ همسایه/ که مردش بود دو خایه/ رفتش بازار و قو خرید/ پولاشو داد پرندهی هولو خرید/خروس که میخوند اذون/ خیره میشد به دُمب ِ اون
*
خروسه شده کلافه/ بس که این قوئه دافه/ نشسته بود رو زمین / اسم ِ قوئه بود مَهین
*
مَهین خانوم ِ چشسیای نوک طلا/ مرغا حسودی میکنن عفریتهها/ خروسه دیگه/ نمیشد آخه نزدیکشون/ بو میکشید و قو میخواست، شریکشون/ مرغا همه ریملپیمل میمالیدن رو چشماشون/ منقارای سربالای ِ مصنوعیطوری/ میزدن دماغشون
*
اما خروس، یه روز که رفت اذون کرد، بعدش هوس ِ دون کرد/ پرید و جهید رو دیوار، قو رو دید زد، دویست بار/ گفتش آهای، مهین خانوم/ این که نشد، دیر شده باز اجارهتون/ مهینخانوم با عشوه، باغمزه، با کرشمه/ گفتش اِوا خاک به سرم، یه نامحرم، بال و پرم/ زودی دویید چادر کرد، پرید اینور و هُل کرد/ خروسه گفتش راحت باشین/ الانه میرم یه دقه بشین/ قوئه نیشست/ خروسه گفت/ قوقولیقوقو، من توی این پنجاه سال/ مثّ شما ندیدهام تا به حال/ اجاره که نمیدین/ سر و روتونم بازه / کو ناموس و کجاس دین؟/ آقا بالاسر ندارین؟/ شبا هم سر ِ کارین؟/ این که نشد، بیا و بروی نصفهشبی هم دارین/ شبا که ما میخوابیم، هرّ و کرّ شماها/ رفته کجا؟ طویلهی الاغا...
خانومای من همگی پَکر/ کمخوابیه و درد ِ سر/ این آدما هم تخم میخوان/ میشناسیشون/ تخم نکنن، گوشتاشونو بعد لُخم میخوان/ مرغا هم خوب نخوابن/ قدقدشون بند نمیآد / تخم کی کنه؟ با بیخوابی تخم ِ مث قند، نمیآد/ آدما هم شاکی میشن/ جای املت و نیمروی صُبحونه/ یه مرغ میگیرن جر میدن/ بیعذر و بیبهونه/ بعد بچههام یتیم شن؟/ خودم دچار ِ بیم شم؟/ از تو مرغدونی جیم شم؟/ مثل برق ِ تو سیم شم؟ / قوقولی قوقو کنم باز؟/ نمیگی چیه بعد این فاز؟/ مهین خانوم تکون خورد/ یه آبدزدک زیرش مُرد/ گفتش حالا چی کار کنم؟/ کمکی از دستم بر میاد؟ / براتون یه چایی بار کنم؟/ خروسه گفتش/ اصلاً چایی میل نداره/ کارش داره، هرچند که خُب دل نداره/ مهین خانوم گفت که بابا چه کاریه؟ خب زود بگو دل نمیخواد، این دیوارا جِداریه/ خروسه خیالش تخت شد/ یه کم لمید رو کاناپه و لَخت شد
گفتش مهین/ میخوامت/ دوسِت دارم میپامت/ اسم ِ من که سرژیک نیست/ لباسمم خب شیک نیست/ اما به هر حال شاعرم/ عاشقتم و ماهرم/ از وقتی که دیدم تو رو/ به خودم میگم زود باش برو/ بهش بگو عاشقشی/ از دیدنش سیر نمیشی/ اسم ِ مهین ورد ِ لبت، ریخت ِ سفیدشم تَبِت/ روز رو گرفته از شبت / همه رو گفتم آخیش، آخیش، کجاس نوک و کجاس لَبت؟/ مهین داد زد پا شو برو مرتیکه/ مرتیکهی عنتیکه/ من خودم عاشق دارم/ کشتی و قایق دارم / دشت ِ شقایق دارم/ خونهی عایق دارم/ عاشق من یه غازه/ همهجاشم درازه/ سرش کاکل نداره/ پای ِ تپل نداره/ با هشت تا مرغ همخواب نیس/ آب از لوچش بیتاب نیس/ خاک توسر ِ حَشَری/ خروسی تو یا خری؟/ گم شو برو از اینجا/ تا نکنمت رسوا
*
خروسه رفت و گم شد/ رفت و راهی ِ قم شد/ رفتش پی درس و دین/ علم و خدا و یقین/ همونجا هم یه آخوند/ تو فیضیه درس میخوند/ یه روز که شد گرسنه/ گرسنه یا که گشنه/ رفت سراغ ِ خروسه/ با کارد آلمانی ِ خود، زد به گلوش یه بوسه
عالی
ReplyDelete