Sunday, November 27, 2011
از خونهی سولمندون
امروز بردنمون تو آفتاب. گفتیم گرمه نبرینمون. گفتن الان هوا خوبه، خنکتر شده. کلاه سرمون کردن. خیلی ازگلی و بیریخت بود. اما گفتن کسی نمیبیندتون خوداتونید. عینکمو پیدا نکردم. دیگه نشستم رو نیمکت با گنجشکا یکه بدو کردم، قیافههاشونم معلوم نبود.
No comments:
Post a Comment
Newer Post
Older Post
Home
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment