بچه از توی توالت داد زد ماماااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااان، بیا منو بشور. اما از اونجا که توالت مردونهای بود کسی جوابشو نداد. بچه کمی آرومتر گفت مامان؟ مامان؟ کجایی؟ سرم رو چرخوندم و دیدم کسی نیست. گفتم کسی نیست. گفت کسی نیست؟ گفتم هیچکس نیست. گفت مامانمم نیست؟ گفتم مامانتم نیست. دیگه صدایی نیومد. با دستهام آب ریختم روی شیر و شیر آب رو بستم. رفتم سمت دری که صدا ازِش مییومد بیرون. گفتم بچهجون تونستی خودت رو بشوری؟ گفت نه. گفتم چرا؟ گفت بلد نیستم. گفتم کاری نداره که با دست راستت شیلنگ رو بگیر. گفت خب. گفتم حالا با دست چپت شیلنگ رو باز کن. سر شیلنگ پایین باشه که خیس نشی. گفت خب. گفتم باز کردی؟ گفت آره. گفتم حالا شیلنگ رو نزدیک به چیزت کن... ببینم تو پسری؟ گفت آره و گمونم بهش بر هم خورد. گفتم خیله خب. شیلنگ رو از زیر دودولت رد کن وقتی رسید به کونت دست چپت رو به آهستگی به همون مناطق نزدیک کرده و بعد....اممم....گوش میدی؟ گفت آره.. و بعد باید شیلنگ رو نزدیک تر کنی تا آب بخوره به اونجا و بعد با دستت کمک کنی که آب بیشتر بخوره به اونجا فهمیدی؟ بچه گفت آره. صدای شپلق شپلق مییومد و یک خانومی امد تو و گفت مامان پیپی کردی؟
بچه که بودم فقط یادمه هی بهم می گفتن خوب دست بمال
ReplyDelete