توی ماشین نشسته بودیم. یهو باد زد، صدای کیسهی خانومه بلند شد، موهاشم رفت تو هوا. موهایی که بوی شامپو میدادن، و دو متر هم طولشون بود و دو متر هم عرضشون بود. هر آن ممکن بود پشمام بریزن. منم به خاطر باد عطسهم گرفت برای همین هم گفتم هپچه. رانندههه دستگیرهی بالابرِ پنجره رو از گاوصندوقش در آورد داد دستم. گفتم چی کارش کنم؟ گفت بکن تو کونت.
No comments:
Post a Comment