رفتم توی سوپری گفتم آقا لواشک دارین؟ گفت بله، اونجاست و با انگشت جایی را نشان داد که پر بود از لواشک. رفتم سمت لواشکها. لواشکهایی با طعمهای متنوع، برای سلایق گوناگون. البته هنوز بشر عقلانیت را کاملاً نبوسیده و کنار نگذاشته. و به خاطر همین هم، همه طرفدار لواشک ترشها هستند. چه کسی یک لواشک شیرین را میخواهد؟ احتمالاً به جز مگسها، هیچکس. بین لواشک آلبالو و انار دو دل بودم. آخر انار مگر میتواند لواشک داشته باشد؟ پس تکلیف هستههایش که شاعر با عبارت پر طمطراق قلب سفید سعی در ارزش بخشیدن بیخودی به آنها داشته چه میشود؟ اما بعد فکر کردم دیدم دلیلم خیلی تخمی- هستهای- است چون با این پیش فرض، یعنی پیش فرض هستهای-و تخمی- آنوقت آلبالو هم نمیتواند لواشک داشته باشد. اما باز هم به نظرم لواشک انار یک خالی بندیای بیش نبود. خیلی زود به این نتیجه رسیدم، چون انار میوهای پاییزی است. و هر چقدر هم قشنگ باشد نمیتواند پاییزی بودنش را کاری کند. بله من فوق العاده باهوش هستم. فقط پدر و مادرم، دوستان و آشنایانم، همکاران و مشتریانم این را نمیبینند- استیوی واندر هم بهتر از آنها میبیند- به هر حال از بین لواشکها، قطعاً لواشک ترشها، و همچنین از بین لواشک ترشها، قطعاً لواشک آلبالوها. توی همین فکرها بودم که دیدم یک صدایی ریزی از لای لواشکها بیرون میآید، سرم را بردم جلو، لواشک زرد آلو بود که داشت میگفت کسکش عوضی.
داشتم دیالوگ زردآلو رو از اول بهت میگفتم که دیدم خودش آخرش گفته و از حق خودش دفاع کرده:)
ReplyDeleteباید اون لواشک زرد آلو رو می خریدی می خوردی تا یاد بگیره به بزرگ ترش احترام بذاره.
ReplyDeleteمادربزرگم همیشه میگه لواشک هم لواشک زردالو, زردالو هم زردالوهای قدیم, ...
ReplyDelete