Friday, July 1, 2011

گربه‌ی تنها - Jan 29, 2011

یک روز یک مصری و یک تونسی و یک یمنی رسیدند به هم و مصری گفت السلام علیک یا فلانی‌ها و آن دو گفتند السلام علیک یا ایها الفلانی. یک ایرانی هم آن‌ گوشه نشسته بود. از قبل. از سال قبل. از یک سال و نیم قبل. از نزدیک به دوسالِ قبل. رو به آن‌ها گفت درود. بعد آن‌ها چی کار کردند؟ هیچی. هیچ کاری نکردند. چون درود یعنی چه اصلاً؟ آن‌ها رفتند. ایرانی ماند. یک گربه شد و زخم‌هاش را لیسید. بعد هم گفت میو. که به زبان گربه‌ها یعنی تو رو خدا میبینی وضیتو؟

No comments:

Post a Comment