دهنم لق شده بود. اومدم خونه بابام دید چونهم میلرزه. گفت چی شده؟ گفتم هیچی. گفت کسی چیزی بهت گفته؟ گفتم نه. گفت کی زدتت؟ گفتم هیچکی. گفت کی کردتت؟ گفتم ای بابا! گفت د لامصب بگو چی شده، من پدرتم شاید بتونم کمکت کنم. گفتم دهنم لق شده، ببین. اشاره کردم به چونهی لرزونم. چونهام دو تا میرفت چپ، یکی مییومد راست. گفت ئه، راست میگی دهنت لق شده. گفت حالا چی کار کنیم؟ گفتم هیچی فردا صبح رو مرخصی گرفتم میرم دکتر. گفت دکتر؟ دکتر بری برای دهن لق؟ واستا. بعد دویید رفت توی اتاقش. من همونجا واستادم. دهنم دوازده بار رفته بود چپ، شیش بارم رفته بود راست. بابام با یه نخ دندون برگشت. یه سرشو بست به در خونه، یه سرشم بست به دهنم. گفتم بابا مطمئنی این حرکت، حرکتِ درستیه؟ گفت پپپففف، شفته تو به من شک داری؟ البته من شفته نیستم ولی بهش شک داشتم. بعد درو وا کرد...گفت یییک...دوووو...بعد نگفت سه و ترققی درو بست. و فکم از دستگیره آویزون موند. گفتم اَ اِ بَ بَ بَ دا َ د اِ بی. که یعنی آخیش راحت شدم، مرسی. گفت خواهش میکنم. بعد گفت حالا این دهنت شیری بود، بعد دهن اصلیت در میاد که بهش میگن دهن ِ کیری. گفتم اَ اَ که یعنی عجب. بعد رفت روزنامه بخونه. متوجه شدم لپ چپ کونم دو تا میزنه راست، یکی میزنه چپ.گفتم آ آ، آ آ، ای آ، اِ اُ اَم اوئم آع آُئه! که یعنی بابا، بابا، بیا، فکر کنم کونمم لق شده.
کاش کون لق مثل دهن لق راحت کنده بشه،فکر نکنم با نخ و در و یک،دو،سه کار حل بشه
ReplyDelete