چند نفر میخواستن من رو سر جام بنشونن
به نظرشون من زیادی قدقد میکردم
در حالی که من کمی قدقد کردم و بعدش ساکت بودم دیگه
اونا معتقد بودن
در گذشته کارای خیلی بدی انجام داده بودم
بالاخره هر کس باید سزای کاری که کرده رو برسه بهش
اونها اول من رو گرفتن
بعد سزای کارهامو گرفتن
و ما رو به هم رسوندن
بعد سر ِ جام رو آوردن
پو من رو نشوندن روش
و بعد به همه گفتن من چه کرده بودم
و اونچه که من کرده بودم
اون خودش تاسف خورد
گفت چه کردی تو؟
آب ِ روم ریخته شد
و بعد آب ِ زیرم
و هر چی آب داشتم ریخته شد
مثل چوب خشک سر جام نشستم
همه راضی به نظر میرسیدن جز من
No comments:
Post a Comment