یه روز بابای پسر شجاع داشته توی خیابون راه میرفته که بابای پسر ترسو رو میبینه، خلاصه با هم چاقسلامتی میکنن و بابای پسر ترسو از بابای پسر شجاع میپرسه که یارانهها رو ریختن؟ بابای پسر شجاع پیپش رو میچوقه و این کار حدود ده دقیقه طول میکشه بعد به بابای پسر ترسو نیگاه عمیق ِ دو متریای میندازه و میگه برای ما اساماس اومده که یارانهمون قطع میشه. بابای پسر ترسو میگه اَ! نه بابا. آخه چرا؟ مگه ما چی کار کردیم؟
مامانِ خرس مهربون با بابای دراگو ریخت رو هم و گُف ما اصن ثبت نام نکردیم از اولشم دهن سرویسا
ReplyDelete