قدر ِ من رو ندونن قهر میکنم. فِری -دوست ِ گربهم، ببخشید دوست سابق و گربهم- هم قدرشو ندونستن -یا ندونستم- قهر کرد. قدر هر کیو ندونین قهر میکنه. مصدق هم تبعید نشد، دید قدرشو نمیدونن، قهر کرد. خودش رفت. مصدق اینجور آدم تبعیدورداری نبود. گفتم آدمای تبعیدوردار، امان از آدمای تبعیدوردار.
No comments:
Post a Comment