Sunday, August 28, 2011

لوس

صبح اومدم ادا تنگا رو در آرم سوار اتوبوس شم و حتی به یکی از اینا که کاور می‌پوشن-نگاه از بالایی دارم، خیلی دوسش می‌دارم- هم پونصد تومن دادم و سیصد و پنجاه تومن گرفتم و بهش هم گفتم مرسی جوون. نیس من پیرم برای همین. بعد، سه تا اتوبوس اومد. حجم وسیعی از مردانگی و بوی عرقِ بارون خورده انتظارمو می‌کشید. رفتم گفتم جوون، پول منو بده برم سوار تاکسی شم اتوبوساتون شولوغه. و کم مونده بود اضافه کنم ایشش. جوون پولم رو داد. رفتم خطی سوار شم گفت کار نمی‌کنیم. گفت چرا با اتوبوس نمی‌ری جوون؟ اون بالا ترافیکه این-منظور اتوبوس- راحت می‌ره، با صد و پنجاه تومن. گفتم اخه اتوبوساشون شولوغه.
یارو منتظر بود بگم ایش. منم منتظرش گذاشتم.

No comments:

Post a Comment