ما یه سری رفتیم پولپارتی، استخرو پر از پول کرده بودن توش خر غلت میزدن با بیکینی و استاف، ما شق کردیم نشستیم یه گوشه زیر سایهبون، هر کی گفت بیا بپر تو پول، پولش خنکهها ما گفتیم نه مرسی ما کلر ِ پول برامون خوب نیست. نگفتیم شق کردیم زشت میشد. میگفتن ندید بدیده، در حالی که ما اووووووه، انقدر دیدیم، انقدر دیدیم، که چن نفر از دوستامون بهمون میگن دیده با ایده، چون یه سری ایدههایی برای زندگی داریم مث پاناسونیک.
No comments:
Post a Comment