یک فیلم میسازم.
راجع به ی; ماهی که گوشت شیرینی داشته.
و یک خونواده ی فقیر خریدنش تا بزارن لای سبزی پلوشون.
خونواده،
بعد اینکه ماهیه رو میخورن.
میبینن شیرینه.
خوششون نمیاد.
اما چون فقیر بودن دور نمیریزن تا ته میخورن.
بعد از چند ساعت.
متوجه میشن که زندگی خیلی چیز بیخودیه.
و هی میخندن تا ته ِ فیلم.
هی میخندن و اعصاب تماشاگر له میشه.
بعد اون که آنونس قرمز رو میگفت رو میارم.
برا فیلمه تیزر میسازم مجبورش میکنم بگه:
در قند قزلآلا، برنامهی امشب سینماهای تهران و شهرستانها.
No comments:
Post a Comment