Wednesday, March 6, 2013

آقا معلم

شما آقا! کتابت رو در آر شروع کن با صدای بلند از اول خط صفحه‌ی سی و شیش بخون. مگه با تو نیستم؟ به اون چی کار داری؟ کتابت رو در آر. آقا اجازه! ما کتابمون یادمون رفته نمیشه از رو کتاب هریسچی بخونیم؟ یادت رفته؟ یعنی چی که کتابمون یادمون رفته؟ چطور خودتو یادت نرفته بیاری؟ آقا اجازه! ببخشید. برو بیرون. آقا اجازه ببخشید. برو بیرون می‌گم با من یکی به دو نکن. هریسچی تو کتابت رو در آر بخون. آقا اجازه! ما در کیفمون باز بوده کتابمون افتاده تو خیابون حتماً. اوهو اوهو اوهو...  .آبغوره نگیر هریسچی وگرنه پسگردنی می‌خوری. آقا اجازه به خدا به جون مادرمون... .قسم نخور. آقا اجازه به ابوالفضل...میگم قسم نخور...اقا اجازه کتابمون تو کیفمون بود. خب تو کیفت بود بعد.... در کیفمون...در کیفمون...باز.... . مگه نمیگم گریه نکن؟ مگه تو دختربچه هستی که گریه می‌کنی؟ آقا اجازه! نه. آقا اجازه، اینا گریه‌هاشون الکیه. آقا اجازه دروغ می‌گن ما داریم واقعاً گریه می‌کنیم بیاین نزدیک خودتون ببینید. هریسچی پا شو برو بیرون. آقا آقا آقا به خدا غلط کردیم گه خوردیم. درست صحبت کن حمال! گم شو بیرون. گم شو گفتم...در کیفم باز موند در کیفم باز موند...در خودت چرا باز نموند؟ خیله خب. میمون بازی بسسه. کی کتابشو آورده. آقا ما. آقا ما. آقا ما. خفه شین سرم رفت. آقا ما. آقا ما. مگه نمی‌گم خفه شین سرم رفت؟ فرهادی، تو کتابتو آوردی ان شا الله؟ آقا اجازه.......نه. برو بیرون. آقا اجازه، چشم. ببینم چی شد که کتابتو نیاوردی؟ وایستا...وایستا جواب بده بعد برو بیرون. آقا اجازه چشم. آقا اجازه و درد، بنال. آقا اجازه کتابمون رو صبح گذاشتیم توی کیفمون. صبح ساعت شیش و نیم رسیدیم، بعدش در مدرسه بسته بود بعدش ما زنگ زدیم، زنگ اتاق حاج علی رو زدیم. اما حاج علی نیمد درو وا کنه، بعدش هیچی دیگه واستادیم اونجا تا اینکه همه اومدن،خود حاج علی هم اومد رفته بود نون بخره. فرهادی داستانت مزخرفه، گم شو بیرون، درم ببند. حاج علی حاج علی. آقا اجازه! چشم. فرهادی تو بچه ی مودبی هستی. آقا اجازه! ممنون. انقدر اجازه نگیر، کودن می‌شی‌ها. آقا...چشم. بشین رو زمین نمی‌خواد بری بیرون. بشین همون جلو رو زمین. منم می‌شینم اینجا جای تو. اگه تو جامیزیت آدامس چسبوند باشی بیرونت می‌کنم. آقا اجازه نچسبوندیم. خیله‌ خب. کیا کتاب ندارن؟ یعنی همه کتاب دارین؟ باشه بلوری بخون. بلوری؟ با توئم. آقا اجازه بله آقا؟ با توئم میگم بخون، گیجی؟ منگی؟ آقا اجازه ببخشید. حواسمون نبود. حواست کجا بود؟ آقا اجازه ببخشید. بخون. بلند بخون. به نام خداوند بخشنده مهربان. از اون‌جایی که گفتم بخون، به نام خدا نوشته؟ آقا اجازه نه. پس از خودت اضافه نکن....حالا بخون.

3 comments:

  1. ای خدا! آقا اجازه :)) من نمیدونم این معلما چرا هیچوقت اعصاب درست حسابی ندارن..اصلا واسه چی معلم شدن!!!

    ReplyDelete
  2. خداروشکر تو ابتدایی معلممون خانوم خوش اخلاقی بود.

    ReplyDelete
  3. شاشیدم به خودم از خنده

    ReplyDelete